سلام
ممنونم از اینکه به من سر میزنید . امیدوارم بتونم مطالبی مفید بنویسم و وقتی که می خواین صفحه رو ببندید همراه با فحش و لیچار نباشه .
تو به من خندیدی
ونمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من دوید
سیب دندان زده در دست تو دید
غضب الوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده ازدست تو افتاد به خاک
وتو رفتی وهنوز
سالهاست خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد ازارم
ومن اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت .
امیدوارم همیشه شاد باشید.
خاطرات روزانه...
کوزه بودش آب می نامد بدست....آب چون یافت خود کوزه شکست.
خوب نوشتی...
دوست من به شما لینک دادم . موفق باشید
از مطالب بسیار خوبت کمال تشکر را دارم .